در توضیح اینکه چرا اداره نظارت و ارزشیابی در صدور پروانه سختگیری به خرج میدهد، میتوان به دلایل متعددی اشاره کرد. مهمترین دلیل شاید اتفاقی باشد که در مورد فیلم «سنتوری» رخ داد؛ فیلمی که با دریافت پروانه ساخت جلوی دوربین رفت، در جشنواره فجر به نمایش درآمد و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را نیز گرفت. با انجام اصلاحاتی، اداره نظارت و ارزشیابی پروانه نمایشش را صادر کرد و دو روز مانده به موعد اکرانش، توقیف شد.پس از این اتفاق، چند فیلم که با دریافت پروانه ساخت ساخته شده بودند، در حالی برای دریافت پروانه نمایش به مشکل برخوردند که سازندگانشان معتقد بودند همان فیلمنامه مورد تایید قرار گرفته را جلوی دوربین بردهاند.
برآیند این اتفاقات در نهایت باعث شده که در 5 ماه اول سال 87، انبوهی از درخواستهای دریافت پروانه ساخت، بیپاسخ بماند. جالب اینکه در میان درخواستکنندگان طیفهای مختلفی از سینماگران مشاهده میشود؛ از سازندگان فیلمهای تجاری تا کسانی که قصد ساخت طرحهای فرهنگی را دارند. از سوی دیگر بنیاد سینمایی فارابی هم که از ابتدای تاسیسش، نقش مؤثری در اعتلای سینمای ایران داشته به تازگی همین روند را در پی گرفته است، یعنی حمایتهای فارابی با تاخیر و اما و اگرهای فراوان صورت میگیرد. شرایط فعلی به نوعی بلاتکلیفی دامن زده که تداومش قطعا به نفع سینمای ایران نخواهد بود.
فرامرز فرازمند، تهیهکننده، معتقد است سیستم مدیریتی حاکم بر صدور پروانه ساخت و نمایش مشکلات بنیادین دارد. او میگوید: صدور پروانه تحت نفوذ عدهای خاص است. ما نیاز به یک مدیریت قوی با برنامهریزی مشخص داریم. سینمای ایران علاوه بر فیلم تجاری به اکران فیلمهای فرهنگی نیز نیاز دارد. در مدیریت سینمای ایران چنددستگی وجود دارد و همین مسئله فیلمسازان را دائما نگران میکند که مبادا فرصت نمایش فیلمهایشان را به دست نیاورند. بعد از اینکه ما نسبت به مشکلی که برای «سنتوری» اتفاق افتاد اعتراض کردیم و همینطور مشکلی که برای فیلم بهمن فرمانآرا بهوجود آمد، ظاهرا دوستان در شورا به این نتیجه رسیدند که باید در مورد صدور پروانه ساخت کنجکاوی و تحقیق بیشتری بکنند.
تصور بر این است که هر کس پروانه بگیرد، همان فیلمنامه را میسازد و دیگر گرفتاری به وجود نمیآید. در حال حاضر تحقیقات بیشتر از گذشته است و دریافت پروانهها و
همین طور وامها سخت شده است. این مسائل سبب میشود وقت سینمای ما بیش از پیش هدر برود و رکود در سینما به وجود میآید.تهیهکننده سنتوری معتقد است صدور پروانهها باید سهلتر باشد. چه دلیلی دارد صدور پروانهها در بلاتکلیفی بماند؟ باید بررسی شود و اگر خوب بود پروانه بدهند و اگر نه این را سریعتر اعلام کنند تا سینماگر تکلیف خود را بداند. فرازمند راه حل این مسئله را در تدوین یک برنامه مشخص میداند و میگوید: باید برنامهای داشته باشیم تا فیلمنامهها سریع خوانده شده و جواب فوری به متقاضی داده شود.
به هر حال عدهای از این راه نان میخورند و این باعث کسادی کار ما میشود.این تهیهکننده در مورد نقش فارابی در حل مشکلات سینماگران نیز معتقد است: مدیریت فارابی در دورههایی نقش بسیار مؤثر و کارآمدی در حمایت از سینماگران داشت، در زمان علیرضا رضاداد تقریبا هیچ سینماگری ناراضی نبود چون هر کسی میخواست به راحتی میتوانست با او ملاقات کند، اما مدیریت فعلی فارابی ظاهرا به سختی سینماگران را میپذیرد و دوستان ما از این بابت گلایه دارند.
امنیت پروانهها از بین رفته است
حسین فرحبخش، تهیهکننده نیز تعلل در صدور پروانههای ساخت و نمایش را یکی از دلایل اصلی رکود در سینمای ایران دانسته و میگوید: این مسئله البته تنها در مورد صدور پروانهها نیست. در چند سال اخیر فیلمنامهها توسط شورای صدور پروانه خوانده میشود درصورتی که تا قبل از سر کار آمدن دولت جدید، به ندرت فیلمی به خاطر فیلمنامه پروانه نمیگرفت. از مدتها پیش شرط تصویب فیلمنامه از شرایط صدور پروانه ساخت حذف شد اما در چند سال اخیر بهطور غیررسمی فیلمنامهها خوانده میشود. در این موارد اگر ایرادی به فیلمنامه وارد باشد آنها دلایل دیگری را برای عدمصدور پروانه عنوان میکنند.
هر چند گاهی هم بهطور مستقیم به فیلمنامه اشاره میکنند اما باید توجه داشته باشیم که تا تبدیل فیلمنامه به فیلم، مراحل زیادی طی میشود و ممکن است فیلمنامه تغییر زیادی کند، اصلا ممکن است فیلمنامهای خط قرمز نداشته باشد ولی فیلم ساخته شده حاوی چنین مواردی باشد. همه ما خط قرمزها را میشناسیم و میدانیم قانون کشورمان چیست ولی متأسفانه گاهی اعمال نظرات سلیقهای باعث ایجاد مشکل میشود.این تهیهکننده در پاسخ به این سؤال که فکر نمیکنید این سختگیریها به خاطر راحتی کار در زمان صدور پروانه نمایش باشد میگوید: نه این طور نیست و در حال حاضر امنیت برای صدور پروانهها از بین رفته است.
پیش از این هم این اتفاق افتاده که فیلمی پروانه ساخت و نمایش گرفته ولی در زمان نمایش با مشکل مواجه شده است. بهترین کار این است که در مرحله صدور پروانه ساخت، نظارت و سختگیری در مورد فیلمنامهها وجود نداشته باشد. فرحبخش اما مساعدت فارابی را نیز در حل مشکلات سینماگران مؤثر میداند و میگوید: نقش حمایتی فارابی تعیینکننده است هر چند که در یک سال اخیر وامها کم شده و حمایت چندانی از سینماگران نمیشود. در سال 81 ما تقریبا در حدود 50 درصد از هزینه تولید یک فیلم را وام میگرفتیم اما در حال حاضر این مقدار به 5 تا 8 درصد کاهش یافته است؛ یعنی در شرایطی که هزینه ساخت فیلم سیر صعودی داشته نحوه اعطای وامها و میزان آن سیر نزولی پیدا کرده است.
اطلاعرسانی شفاف نیست
محمد علی آهنگر-کارگردان- نیز معتقد است در مورد عدمصدور پروانهها باید اطلاعرسانی شفاف صورت بگیرد. او میگوید: وقتی یک سینماگر به درستی نمیداند چرا به درخواست صدور پروانه ساخت او رسیدگی نمیشود این مسئله بلاتکلیفی برای او به وجود میآورد که ممکن است چندین ماه به طول بینجامد و در نهایت باعث دلسردی سینماگر شود. این مسئله روی طرحهای بعدی نیز تاثیر میگذارد. ما باید برای وقت دیگران ارزش قائل باشیم و دلیل قبول یا رد را در کوتاهترین زمان ممکن اعلام کنیم تا سینماگر را از بلاتکلیفی دربیاوریم.
سینماگران ما بعد از انقلاب، 30سال است که فیلمسازی میکنند و همگی به قواعد این سینما آشنا هستند، معادلات و مناسبات را میدانند و بر همان اساس رفتار میکنند.به اعتقاد این کارگردان باید قوانین مدونی وجود داشته باشد که با تغییر مدیریتها دستخوش تغییر نشود. او میگوید: اگر قانون وجود داشته باشد ما مطابق همان مدلی که قانون به ما میگوید حرکت میکنیم. من معتقدم جنجال و هیاهو هیچ مشکلی را حل نمیکند. اگر قانون وجود داشته باشد ما دیگر حتی نیاز نداریم که بخواهیم برای حل مشکلات به دیدار مدیران برویم.
خط قرمزها کدامند؟
محسن علیاکبری، تهیهکننده نیز از منتقدان تاخیر در صدور پروانههای سینمایی است. او میگوید: تاخیر در صدور پروانههای ساخت و نمایش از چند بعد قابل بررسی است. این کار از طرفی باعث رکود در اقتصاد و سرمایه میشود. تحلیل رفتن روحیه و انرژی سینماگران از دیگر اثرات مخرب آن است. این روحیه و انرژی که از ذهن عوامل ساخت یک فیلم گرفته میشود رو به تحلیل میرود که اثر مخربش را در فیلمهای بعدی نشان میدهد. این صدمه شاید بهمراتب شدیدتر از مباحث اقتصادی باشد. در بخش اقتصادی شاید فقط تهیهکننده متضرر شود اما لطمه اصلی را کارگردان و دیگر عوامل میبینند.کسانی که در حوزه سینما فعالیت میکنند و از این راه ارتزاق میکنند تا کی باید منتظر باشند که نتیجه کارشان را ببینند؟ چرا باید یک فیلم در مرحله صدور پروانه نمایش متوقف شود؟ با این اتفاق کارگردان انگیزهاش را از دست میدهد و به جای حرکت رو به رشد، سیر نزولی پیدا میکند که نتیجه آن رکود صنعت سینماست.
ما تنها کشوری هستیم که در بخش صدور پروانه مشکل داریم. اگر قانون مدونی وجود داشته باشد و ما بهعنوان سینماگر بدانیم که چه فیلمی با چه شرایطی و چه عواملی میتواند پروانه ساخت و نمایش بگیرد آن وقت مشکلات حل میشود. باید قصه را بدانیم و خط قرمزها را بدانیم. در کشور ما قانونی در مورد سینما وجود ندارد و تنها نظرات شخصی اعمال میشود. این تهیهکننده میگوید: اگر خط قرمزها را بدانیم خوب است، البته ما قوانین کشورمان را به خوبی میدانیم و مغایر آن فعالیت نمیکنیم.
مشکل ما هماهنگ نبودن با نظرات شخصی بعضی افراد است. سینما نیاز به یک قانون مدون دارد، دوستانی که در این شوراها هستند البته به اندازه کافی زحمت میکشند ولی این سلایق شخصی لطمه میزند. اگر سینما قانون مدونی داشته باشد سینماگران راحتتر عمل میکنند. امروزه سینماگران نمیدانند چه چیزی را باید بگویند و چه چیزی را نه، چه چیزی را میتوانند بسازند و چه چیزی را نه، اما میدانند که فعالیتی مغایر با قانون اساسی انجام نمیدهند.
یعنی همه این اتفاقاتی که در مورد فیلمهای سینمایی میافتد در شرایطی است که تاکنون هیچ فیلم خلاف قانونی ساخته نشده است.این تهیهکننده نقش فارابی را در حل مشکلات سینماگران بسیار کارآمد میداند هر چند معتقد است این بنیاد سینمایی آن طور که باید و شاید به وظیفه خود عمل نمیکند. او میگوید: سیستم مدیریت فارابی متأسفانه به سمت و سوی مدیریت روز پیش نمیرود. در حال حاضر مدیر فارابی نه اهل سینماست و نه اطلاعات کاملی در این زمینه دارد.